او با قلب عزادارش وسط شلوغیهای شهر، کربلا را تجربه میکند، هر سال در بزنگاه دوراهی انتخاب حسین(ع) و گندم ری میماند، هر بار به جای حرمله سه شعبه به دستان لرزانش میگیرد و در آخر هر بار که شمر تعزیه میشود، تلاش میکند پایان ماجرا را عوض کند و اینبار حسین(ع) کشته نشود.
هر کس از خود ارثی برای نسل بعدش به جا میگذارد که در نگاهش ارزشمند باشد. یکی زمین، یکی ماشین، دیگری کارخانه... اما هستند کسانی که بذر طیب عشق و محبت را در قلب فرزندانشان میکارند و عطر خوش آن از ثمرههایشان تا نسلها بعد استشمام میشود.
آقا رضا رجبی از کودکی کنار صحنه نمایش مات شبیهخوانان میشد و وقتی که شبیهخوانان میخواندند: «آدم که شد به درگه حق توبهاش قبول/نام تو بود واسطه اندر میان، حسین» آواز غم حسین (ع) شیره جانش میشد. حالا چند سال است که این غم، گنج خانواده رجبی است و باارزشترین ارثیهای است که سینهبهسینه به فرزندان میرسد و حتی هامین ۶ساله، کوچکترین نوهٔ آقای رجبی در عالم کودکیاش اشعار تعزیه را میخواند.
آقا رضای صبور اهل فریاد نیست؛ اما تنها برای غم حسین (ع) وسط گود فریاد میزد. اینکه خودت غمت را به دست بگیری و در کوچه و بازار بچرخانی، روضهاش را بخوانی و میانداری کنی؛ نقشی است که ۴۵ سال است آقای رجبی جامهداریاش را میکند.
او موافقترین مخالفخوان تعزیه است. هر چند هزار و اندی سال از ماجرای عاشورا و مصیبتش میگذرد؛ اما هر سال، او با قلب عزادارش وسط شلوغیهای شهر، کربلا را تجربه میکند. هر سال در بزنگاه دوراهی انتخاب حسین (ع) و گندم ری میماند، هر بار بهجای حرمله سه شعبه به دستان لرزانش میگیرد و در آخر هر بار که شمر تعزیه میشود، تلاش میکند پایان ماجرا را عوض کند تا این بار حسین (ع) کشته نشود و به غارت نرود؛ اما باز نسخه تعزیه را به دستش میدهند و درحالیکه با عجز میخواند: «نهال قامت او را ز پا بیندازید.» به شمشیرش تکیه میکند و برای مصیبت حسینش بهاندازه تمام موافق خوانهای تاریخ اشک میریزد.
مصطفی پسر آقای رجبی، جامهدار تعزیه است. او هر سال پیش از آغاز محرم همراه خانوادهاش وسایل تعزیه را آماده میکنند.
عروس خانواده، لباسهای آسیب دیده را رفو میکند.
شغل آقای رجبی در جوانی فنی بوده و دست او با ابزارآلات آشنا است اما حالا هر سال با وسایل تعزیه مشغول میشود و با عشق و ظرأفت حلقههای کلاه خود را درست میکند.
بچهها در خانواده رجبی در فضای هنر و تعزیه قد میکشند و این فضا برای آنها هیجانانگیز است.
موافق ترین مخالف
موافق ترین مخالف
آقای رجبی پس از بازنشستگی بیشتر وقت خود را کنار همسرش میگذراند و در انجام امور منزل بیش از قبل همراه همسرش است. خانم رجبی همیشه مشوق راه آقارضا است؛ او قبل از اجرای تعزیه همیشه حواسش به خوراک و سلامت اوست.
هر کس با هر سن و تفکری تماشاچی تعزیه است.
در ایام محرم داستانهای متفاوتی از قصه عاشورا اجرا میشود که به هر یک از این داستانها دستگاه یا مجلس میگویند. در این صحنه مجلس شهادت حضرت عباس (ع) برادر امام حسین (ع ) اجرا میشود.
نکتهای که هنر تعزیه را متفاوت میکند، حضور کودکان کم سن است که با علاقه و احساس این هنر تاریخی را با اشعار سخت اجرا میکنند.
تکیه حصار بوعلی از قدیمیترین تکیههای محله نیاوران تهران است که قدمتی بیش از صد سال دارد.
تعزیه در ایران در بافتها و محلات متفاوتی برگزار میشود. این اجرا مربوط به مجلس یزید میباشد که در قدمگاه امامزاده صالح در محله تجریش تهران برگزار میشود.
هنر تغذیه همه را مجذوب میکند و از هر سنی مخاطب دارد، اما بچهها را بیشتر تحت تأثیر قرار میدهد و بخش مهمی از خاطرات کودکیشان را میسازد.
ماه محرم مردم عصرها کارشان را تعطیل میکنند و خودشان را به تعزیه میرسانند.
مخالف خوان تعزیه، در لحظاتی که اجرا نمیکند، گوشهای برای قلب عزادارش و مظلومیت حسین(ع) اشک میریزد.
نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !
ارسال دیدگاه