مرز برای هرکس یک رنگ دارد، گاهی به سبزی یک دشت، گاهی به رنگ خاک، گاهی به رنگ خون و گاهی سیاه.
«مرز» را خطی برای تعیین قلمرو حکومتها و جغرافیای سیاسی کشورها تعریف کردهاند اما بهواقع فراتر از این حرفهاست. «مرز» یک مفهوم «وِستفالیایی» (Westphalia) است؛ برآمده از معاهده صلح اروپای مغموم از جنگهای طولانی. به عبارتی پنج قرن پیش، بشرِ اروپاییِ خسته از جنگهای پیوسته وقتی نتوانست به صلح واقعی برسد، صورتمسئله را پاک کرد و حاصل راهحلش شد «مرز». همین است که نام مرز گرهخورده با رنج.
جنگ و تنش، مرزهای بیشماری را در دنیا گرفتار کرده است. غربیترین مرز ایران هم از این رنج بیبهره نمانده و در پس زیبایی خیرهکنندهاش ناظر به وقایعی است که گاهی ناگواری آن چنان عمیق مینماید که باورپذیر نیست. روستاهای در مجاورت مرز متروک شدهاند یا اندک بازماندههایی دارند، ناامید از تغییر و بهبود، چشمانتظار رفتن و مهاجرت. تأمین معیشت در سایه ناامنی اشرار سخت و دشوار است و غایت حرمان آنجاست که منطقه ناخواسته بستری برای حضور قاچاقچیان انسان و میزبان مهاجرین غیرقانونی شده ؛که این آخری دارد نفس زیبایی مناطق مرزی شمال غرب ایران را میگیرد. بشر قرن بیست و یک این بار نهایت خلاقیتش شده دیوارکشی مرز و گویی در تلاش است تا آدمهای درمانده را دوباره در مقابل دیوار قرار دهد.
وجود و هستیِ «مرز» آنچنان قدرتمند است که هویتهای جدید خلق میکند؛ مرزنشین، مناطق مرزی، بازار مرزی، پاسگاه مرزی رخدادهای عجیبی را رقم میزند مثل جنگ و وقتی با مهاجرت پیوند میخورد غریب میشود؛ سخت و بهتآور. اصلاً همین بهت است که آدم را مسحور خود میکند، قدرت تصمیمگیری و اختیارش را مصادره میکند و او را وادار میکند به گذشتن از تمام زندگی و خاطراتش.
مرز برای هرکس یکرنگ دارد، گاهی به سبزی یک دشت، گاهی به رنگ خاک، گاهی به رنگ خون و گاهی سیاه. در آخرین روزهای بهار و همزمان با آبشدن برفهای زمستانی در سفر به نقطه مرزی غرب ایران برای ثبت زندگی روستاییان مرزنشین با آثار بهجامانده از مهاجران غیرقانونی مواجه شدیم. آدمهایی که از سرنوشتشان خبری نیست. شاید تا چند روز بعد پیکرشان در میان کوههایِ سرسبزِ نزدیکِ مرز رخ نماید؛ واقعهای وهمآلود و غریب که اندک روستاییان مرزنشین با آن خو گرفتهاند.
ایران و ترکیه حدود ۵۶۰ کیلومتر مرز مشترک دارند که در استان آذربایجان غربی واقع شدهاست. چند سالی است کشور ترکیه با هدف جلوگیری از عبور و مرور غیرقانونی و قاچاق، اقدام به ساخت دیوار مرزی کردهاست.مردی در خاک ایران در یکی از روستاهای مرزی چالدران ایستاده و در حال تماشای روستایی در خاک ترکیه است. مرز ترکیه با ایران یکی از راههای پرطرفدار قاچاق انسان به شمار میرود. به جز ایرانیها، اتباع کشور افغانستان و پاکستان نیز از این طریق وارد خاک ترکیه میشوند. معمولاً مقصد نهایی مهاجران اروپا است.
بیشتر اهالی روستاهای مرزی مهاجرت کرده اند. تعداد اندکی از اهالی که مانده اند افراد میانسالی هستند که انتخابی جز ماندن در روستا ندارند.
به دلیل حضور اشرار و گروه پژاک و عدم امنیت در این منطقه، روستاهای مرزی به تدریج خالی از سکنه شده اند. عدم حضور ساکنین موجب می شود روستاها پاتوق گروه پژاک شود که این مساله ناامنی منطقه را دوچندان کرده است.
شغل روستاییان مرز نشین، اغلب دامداری است که همان هم بواسطه ناامن شدن منطقه بسیار کم و محدود شده است.
علیرضا تنها بازمانده روستایش است. چندین بار گله اش توسط اشرار سرقت شده است. قبل از اینکه گوسفندانش را بیاورد، چند بار در مسیرهای مختلف تردد می کند و امنیت منطقه را چک می کند.
بهروز از آخرین جوانان روستای مرزی شهرستان چالدران است. لیسانس عمران دارد اما در حال حاضر دامداری می کند و تصمیم گرفته به ترکیه مهاجرت کند و شغل پوشاک را دنبال نماید. او می گوید: جوانان روستا به دلیل نبود شغل مهاجرت کرده اند، اگر جوان ها بخواهند در روستا بمانند، دو انتخاب بیشتر ندارند یا کارگری یا قاچاق.
به دلیل اینکه روستاهای مرزی خالی از سکنه شده اند، پاسگاه مرزی این منطقه رها شده و متروک مانده است.
نمایی از داخل پاسگاه مرزی متروک.
در عبور از جاده های روستاهای مرزی شاهد حضور آخرین بازمانده های دامدار منطقه هستیم.
اینجا کوهستان وکیل در شهر مرزی چالدران است. دره صعب العبور که تردد از مسیر آن به خصوص در فصل زمستان بسیار خطرناک است. پشت این کوهستان، کشور ترکیه واقع شده است.
با آب شدن برف های زمستانی، آثار بازمانده از مهاجران دیده می شود. معمولا میزان مهاجرت در فصل های سرد بیشتر است و به همین دلیل تعداد زیادی از آنها گرفتار سرما می شوند و جانشان را از دست می دهند.
شلوار احتمالا متعلق به کودکی است که زمستان گذشته به همراه خانواده در این مسیر سخت بوده است.
یک موبایل که به نظر می رسد عمدا شکسته شده است. از سرنوشت صاحبان این وسایل اطلاعی در دست نیست.
مجموعه ای از وسایل بازمانده از مهاجران که در زمستان زیر برف ها مدفون شده بودند و در فصل بهار با آب شدن برف ها نمایان می شوند. با اجرای طرح های ترکیه، مهاجران مجبور به تردد از مسیرهای پرخطر و ارتفاعات مرزی شده اند. سرما، مسیرهای صعب العبور و گم شدن در کوهستان در کنار مواجهه با گروه های اشرار و پژاک، خطراتی است که جان مهاجران را تهدید می کند.
نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !
ارسال دیدگاه