بعضی از آدم‌ها دو بار متولد می‌شوند؛ یک‌بار از مادر و بار دیگر از خودشان. مادامی که آدم در رشد و حرکت نباشد، دچار تلاوت تکرار می‌شود.

شادی، دختر نوجوانی است که چند حادثه کوچک و بزرگ در خلال خوشی‌ها و روزمرگی‌هایش، باعث شد زندگی‌اش تغییر کند. او قبلا دختری بود که برای خودش زندگی می‌کرد، بی‌توجه به اطراف و جامعه، زندگی آرام و به قول خودش بیهوده و بی‌هدفی داشت. اما حالا زندگی‌اش را در کمک به دیگران، به‌ویژه بچه‌ها، می‌بیند و دوست دارد معلم شود. او خودش را در ماجرای عاشورا جستجو می‌کند و دوست دارد بیشتر از امام حسین(ع) و یارانش بداند. او می‌خواهد در این راه پیوسته یاد بگیرد و یاد بدهد.