در دشتهای اطراف قم، دود سفید از کوره بلند است و خبری از کنده نیست. محمولههای ضایعات چوب در حال حرکتند، از قم آمدهاند به روستای «صرم» و حالا باید از اینجا ۸ کیلومتر در جاده خاکی بتازند. ۳۰۰ کوره داغ در انتظار بلعیدنشان هستند. اینجا ذغال کبابی را در کورههای سنتی از ضایعات نجاریها تولید میکنند. کوره هم عبارت است از اتاقکی به حجم ۱۰ متر مربع که در دل زمین حفر شده. تابستان باشد یا زمستان، آبوهوای دشت قم غیر قابل تحمل است. کار از ۶ صبح آغاز و تا قبل از تاریک شدن هوا ادامه دارد.
هر روز چند تن چوب را باید در کوره ریخت و چند تن ذغال از دل زمین خارج کرد. از همین روست که فقط افغانها، مرد این میدانند. خسته خسته از جفا و دور از وطن، ایستاده در غبار و دود به حکم غیرت. افغانها در کورههای ذغال هر روز سیاهروی میشوند تا در خانه روسیاه خانواده نباشند. با این همه راضی و خشنودند. «پیداکردن شغل در افعانستان یک رویاست، مساله این است که در ولایت ما هنگام خروج از منزل، معلوم نیست زنده باز میگردیم یا نه. » این ترجیع بند سخنان همه کارگران افعان است.
این دشت پر غبار اما راز بزرگی هم در سینه دارد. برخی از این کارگران افعان، همان پهلوانان لشکر فاطمیون هستند که در دفاع از حرم دختر علی علیهالسلام زخم برداشته و حالا برای طی دوره نقاهت به ایران بازگشته اند. افغان جماعت همین است دیگر، به جای خسبیدن در بستر، راهی کوره ذغال میشود. به چشمهای سبز این کهنه سرباز شیعه در دل سیاهی کوره خوب زل بزنید تا صحنه های نبرد با ارتش سرخ شوری، 6 سال جنگ در لباس بسیجی با ارتش بعث و رزم بیپایان با طالبان را ببینید. میرسد روزی که افغانستان دوباره بدرخشد، مثل چشم این ستاره؟
نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !
ارسال دیدگاه