چه کسی فکرش را میکرد که یک زن بتواند یکه و تنها با احیای یک هنر، آن هم هنری که به یمن مدرنیته و تکنولوژی از جان افتاده بود، به یک روستا زندگی ببخشد.
همیشه اینطور نیست که برگشتنها روبهعقب باشد؛ گاهی میشود بازگشت و مفهومی از تغییر در خود داشت . آن وقت است که حرکتی شکل میگیرد روبهجلو و رو به رشد و شکوفایی. بازگشت فاطمه ذاکریان به روستای پدریاش پس از 25 سال دوری، روستا را از رکود و ایستایی نجات داد. چه کسی فکرش را میکرد که یک زن بتواند یکه و تنها با احیای یک هنر، آن هم هنری که به یمن مدرنیته و تکنولوژی از جان افتاده بود، به یک روستا زندگی ببخشد. «توبافی» یا همان پارچهبافی سنتی، هنر ۳۰۰ساله روستای «خراشاد» در هیاهوی پیشرفت صنعت نساجی تقریباً محو شده بود. اما همین که فاطمه ذاکریان مدیرعامل شرکتتعاونی روستایی زنان «خراشاد» شد، «توبافی» پس از سالها دوباره بر سر زبانها افتاد. او یکییکی دستگاهها و شانههای توبافی را از کنج انباری خانهها بیرون کشید و از دل آتشین تنورها نجات داد و خاک خروار شده سالها فراموشی را از آنها زدود. آغاز هر کاری سخت است و وقتی همه ناامید و دلسرد باشند، سختتر هم خواهد شد. اما فاطمه ذاکریان با مهر معجزه کرد. حالا صدای تار زدن بر پودهای زندگی از یکیک خانههای خراشادیها شنیده میشود. او تا آنجا پیش رفت که «توبافی» با نام «خراشاد» در جهان صنایعدستی ثبت و شناخته شد. روستایی که زیر بار خشکسالیها بیرمق شده بود و میرفت تا در غم هجران ساکنینش به فراموشی سپرده شود، حالا آنچنان بر سر زبانها افتاده که پذیرای مهاجرین شده است.
نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !
ارسال دیدگاه