در این روزگار که حقیقت هنر کم رنگ شده و هیاهویش مانده، هر آنکس که بتواند عشق و ایثار خفته در جانش را بیدار کند هنرمند است. حسن مهدی زاده اما یک قدم جلوتر رفته، هنرش را به کار گرفته است. او که روزها در قامت مهندس رزمی، در نقطه صفر مرزی، جاده می سازد، شبها بر تار و پود ترمه تئاتر، نقش می زند و در میانه این دو مربی رزمی است و گاهی هم آواز گروه سرود را رهبری می کند؛ بی شک جامع اضداد است.
حسن آقا، آکتور مرزبان
نویسنده فاطمه حیدری
روزها در قامت مهندس رزمی، در نقطه صفر مرزی، جاده می سازد، شبها بر تار و پود ترمه تئاتر، نقش می زند و در میانه این دو مربی رزمی است و گاهی هم آواز گروه سرود را رهبری می کند؛ بی شک جامع اضداد است.

حسن مهدی زاده لطافت سخت ومخصوص خودش را دارد . مثل همین پنجره ی با ز و چشم اندازش. این عکس توصیفی از روح مهدی زاده است.

عبدالعلی صمدی دست فروش و شاعر اهل گرمی است. او دو مجموعه شعر چاپ کرده است وبیشتر زمان خود را در روستا می گذراند.
حسن مهدی زاده این بار نمایشش را که در مورد سربازی به نام صدآفرین (سربازی در زمان حمله شوروی سابق به ایران بود که توانست با مجاهدت بسیار برای تخلیه ی شهرش زمان بخرد ) بود را به تصویر کشیده است. او این نمایش را در روستای مرزی آزادلو و در فضای باز جلوی مسجد بو رای اهالی روستا اجرا کرد.

نزدیک به 18 ماه است که سالن های ورزشی شهرستان که هیچ بلکه تمام اردبیل بدلیل شیوع کرونا تعطیل میباشد و حسن که مربی ورزش رزمی کیوکوشین کاراته است، شاگردانش را در پارک آموزش میدهد.
نظرتان را درباره این مطلب بنویسید !
ارسال دیدگاه