وکیل مدافع زندگی
عکاس :پوریا ترابی
مبارزه با اعتیاد را هرگز نمی توان در برخورد با قاچاق عمده و خرده فروشی مواد مخدر خلاصه کرد. یک حلقه مهم در روند ریشه کنی این بلای خانمان سوز، بازپروری معتادان و مهمتر از آن بازگرداندن دوباره آن ها به آغوش جامعه و خانواده است. در مقام سخن بسیاری از نهادها همین مواضع را بر زبان می آورند اما عملا هیچ برنامه ای برای اشتغال افرادی که با بدن پاک و عاری از افیون از کمپ های ترک اعتیاد خارج می شوند، ندارند. در این میان اما یک کارآفرین در بخش خصوصی نمایشی دل انگیز از مسئولیت پذیری اجتماعی به نمایش گذاشته است. آقای علی حاجی باقری وکیل پایه یک دادگستری و صاحب یک کارخانه صنایع چوپ در شهر قم است. او مشاغل موجود در کارخانه اش را به افرادی اختصاص می دهد که اعتیادشان را ترک کرده اند. هم اکنون 30 نفر در کارخانه او مشغول به کار هستند که 20 نفرشان سابقه اعتیاد دارند. او هرازگاهی برای استخدام کارگر جدید به ستاد مبارزه با مواد مخدر قم می رود و از آن ها می خواهد افراد پاک شده به او معرفی کنند. آقای حاجی باقری می گوید این افراد پس از یافتن شغل آبرومند به راحتی در خانواده و اجتماع مجددا پذیرفته می شوند. مثل محمد علی عزیزی که بلافاصله پس از ترک اعتیاد در کارخانه آقای حاجی باقری مشغول به کار شد و حالا زندگی عادی اش را از سر گرفته است. تصاویر او با رضایت خودش منتشر می شود.
محمد علی عزیزی از 18 سالگی آلوده به اعتیاد شد اما پس از 13 سال سرانجام تصمیم گرفت سرنوشت بهتری برای خود و خانواده اش رقم زند و در کمپ ترک اعتیاد مستقر شد. او در حال گذراندن مرحله سم زدایی است ...
صبح ساکنان کمپ با نرمش و ورزش شروع می شود.
قوانین کمپ قرار است اصل انضباط و اهمیت برنامه ریزی در زندگی را به یاد آن ها بیاورد. آن ها در برنامه ورزش صبحگاهی نشاط و همدلی را تمرین می کنند.
در ساعت هواخوری فرصت دارند تا با انواع ورزش ها خود را سرگرم کنند.
بعضی ها از روی اراده و انتخاب ساکن کمپ شده اند و بعضی هم به اجبار و ناگزیر. مثل «تورج» که به جرم مشارکت در قتل سال ها زندانی بود اما چون در زندان اعتیاد داشت پس از پایان دوران محکومیتش اجبارا به کمپ معرفی شد.
نظافت کمپ و اداره امورات روزمره بر عهده خود ساکنان است.
اینجا را قرنطینه می گویند. قسمتی از کمپ که هر فرد باید 15 روز در آن بماند.
تعدادی از اهالی کمپ مشغول استحمام هستند. نظافت روزمره یک دستور اجباری است.
خودزنی های تلخ و ماندگار یکی از پیامدهای فروپاشی روانی معتادان است. بعضی از معتادان فقط بعد از یک شکست بزرگ عاطفی به خود می آیند. این حادثه تلخ در بسیاری از موارد از دست دادن زندگی مشترک با همسر و فرزندان است.
روی جای جای دیوارها اثر یادگاری های افراد نجات یافته باقی است.
علی حاجی باقری یک کار آفرین موفق است که کارگرانش را از میان افرادی که اعتیادشان را ترک کرده اند، انتخاب می کند. مهمترین دغدغه هر فرد معتاد بازگشت به زندگی است. هر فرد در حال ترک اعتیاد بارها از خود می پرسد که آیا می تواند روزی دوباره مشغول به کار شود؟
آقای حاجی باقری وکیل پایه یک دادگستری و صاحب یک کارخانه تولید مصنوعات چوبی است. بی کاری افرادی که اعتیاد را ترک کرده اند یکی از دغدغه های اوست. او بواسطه شغلش به خوبی درک کرده که علت بازگشت دوباره افراد به اعتیاد بی کاری و طردشدگی آن ها از صحنه جامعه است.
کمپ ترک اعتیاد محمد علی عزیزی را به عنوان فرد مورد تایید و پاک شده از افیون برای استخدام به آقای حاجی باقری معرفی کرده. آن ها جلسه دو نفره ای برگزار می کنند تا با هم آشنا شوند.
درخت زندگی محمد علی اگرچه آسیب دید اما خشک نشد. او خود را دوباره در ابتدای جاده زندگی می بیند.
محمد علی عزیزی بعد از توجیه شدن درباره شرایط و ضوابط کار در کارخانه توسط آقای حاجی باقری استخدام می شود. محمد علی حالا هم خون پاک در رگ هایش جریان دارد و هم صاحب یک شغل آبرومند است. پیش بسوی کارخانه و پیش بسوی زندگی ...
در کارخانه آقای حاجی باقری انواع مصنوعات چوبی بویژه مبلمان خانگی و اداری تولید می شود. اینجا 30 نفر به صورت مستقیم مشغول به کار هستند که غالب آن ها را افراد سابقا معتاد تشکیل می دهند.
محمد علی این روزها به واسطه اعتمادی که دریافت کرده و شغل آبرومندی که دارد، سرپا و سرحال است و بدنش آرام آرام به کار کردن عادت می کند.
کارگران در قسمت های مختلف کارخانه مشغول به کار هستند.
محمد علی به مرور کار با چوب را می آموزد و از یک کارگر ساده به کارگری حرفه ای تبدیل می شود.
به کارگیری افرادی با سابقه اعتیاد هرگز کارآمدی گروه صنعتی داد را کاهش نداده است. آن ها از خام فروشی محصولات چوب به نقطه ای رسیده اند که می توانند انواع مبلمان را با استانداردهای روز جهانی تولید کنند. انگیزه این وکیل کارآفرین از استخدام افرادی که سابقه اعتیاد داشته اند، کار خیر و کمک به اجتماع است. آقای حاجی باقری معتقد به معامله با خداست.
علاوه بر 30 شغل مستقیم، کارخانه آقای حاجی باقری برای 100 نفر به صورت غیر مستقیم اشتغال زایی کرده است.
13 سال آلودگی محمد علی به اعتیاد موجب طرد او از خانواده شد. برای او دیگر حتی در عکس های خانوادگی هم جایی وجود نداشت.
منزل محمد علی در حاشیه شهر قم قرار دارد.
محمد علی آزادی پرنده زندگی اش را از حبس اعتیاد ناشی از قدرت اراده و پایمردی در تصمیم می داند.
در انجمن معتادان گمنام هر فرد در مسیر رهایی از اعتیاد از تجربیات یک «راهنما» استفاده می کند. پاتوق ثابت محمد علی مغازه قهوه فروشی یک «راهنما» است. کسی که همواره حواسش به محمد علی هست تا مبادا دوباره وسوسه شود.
محمد علی حیوانات را دوست دارد و ساعت ها با آن ها سرگرم می شود.
عکس های محمد علی و همسرش روی دیوار خانه ای که دوباره زندگی در آن به جریان افتاده خودنمایی می کند.
اینجا خانه پدری محمد علی است. او دیگر سرافکنده و شرمنده نیست و سرش را بالا می گیرد. برادرزاده هایش هم حالا او را دوست دارند.
محمد علی خوب به خاطر دارد که برای ازدواج با دختر خاله اش چقدر زحمت کشید تا موافقت پدر همسرش را بدست آورد. او دیگر نمی گذارد اعتیاد حس خوب زندگی را محو کند.
آن ها زود به زود به بارگاه حضرت معصومه (ع) سر می زنند و تداوم خوشبختی خانواده شان را از این بانوی بزرگوار طلب می کنند.
او استعانت از خدا و اهل بیت (س) را پشتوانه قدرت اراده اش می داند.
































محمد علی عزیزی از 18 سالگی آلوده به اعتیاد شد اما پس از 13 سال سرانجام تصمیم گرفت سرنوشت بهتری برای خود و خانواده اش رقم زند و در کمپ ترک اعتیاد مستقر شد. او در حال گذراندن مرحله سم زدایی است ...

قوانین کمپ قرار است اصل انضباط و اهمیت برنامه ریزی در زندگی را به یاد آن ها بیاورد. آن ها در برنامه ورزش صبحگاهی نشاط و همدلی را تمرین می کنند.

بعضی ها از روی اراده و انتخاب ساکن کمپ شده اند و بعضی هم به اجبار و ناگزیر. مثل «تورج» که به جرم مشارکت در قتل سال ها زندانی بود اما چون در زندان اعتیاد داشت پس از پایان دوران محکومیتش اجبارا به کمپ معرفی شد.

خودزنی های تلخ و ماندگار یکی از پیامدهای فروپاشی روانی معتادان است. بعضی از معتادان فقط بعد از یک شکست بزرگ عاطفی به خود می آیند. این حادثه تلخ در بسیاری از موارد از دست دادن زندگی مشترک با همسر و فرزندان است.

علی حاجی باقری یک کار آفرین موفق است که کارگرانش را از میان افرادی که اعتیادشان را ترک کرده اند، انتخاب می کند. مهمترین دغدغه هر فرد معتاد بازگشت به زندگی است. هر فرد در حال ترک اعتیاد بارها از خود می پرسد که آیا می تواند روزی دوباره مشغول به کار شود؟

آقای حاجی باقری وکیل پایه یک دادگستری و صاحب یک کارخانه تولید مصنوعات چوبی است. بی کاری افرادی که اعتیاد را ترک کرده اند یکی از دغدغه های اوست. او بواسطه شغلش به خوبی درک کرده که علت بازگشت دوباره افراد به اعتیاد بی کاری و طردشدگی آن ها از صحنه جامعه است.

کمپ ترک اعتیاد محمد علی عزیزی را به عنوان فرد مورد تایید و پاک شده از افیون برای استخدام به آقای حاجی باقری معرفی کرده. آن ها جلسه دو نفره ای برگزار می کنند تا با هم آشنا شوند.

محمد علی عزیزی بعد از توجیه شدن درباره شرایط و ضوابط کار در کارخانه توسط آقای حاجی باقری استخدام می شود. محمد علی حالا هم خون پاک در رگ هایش جریان دارد و هم صاحب یک شغل آبرومند است. پیش بسوی کارخانه و پیش بسوی زندگی ...

در کارخانه آقای حاجی باقری انواع مصنوعات چوبی بویژه مبلمان خانگی و اداری تولید می شود. اینجا 30 نفر به صورت مستقیم مشغول به کار هستند که غالب آن ها را افراد سابقا معتاد تشکیل می دهند.

محمد علی این روزها به واسطه اعتمادی که دریافت کرده و شغل آبرومندی که دارد، سرپا و سرحال است و بدنش آرام آرام به کار کردن عادت می کند.

به کارگیری افرادی با سابقه اعتیاد هرگز کارآمدی گروه صنعتی داد را کاهش نداده است. آن ها از خام فروشی محصولات چوب به نقطه ای رسیده اند که می توانند انواع مبلمان را با استانداردهای روز جهانی تولید کنند. انگیزه این وکیل کارآفرین از استخدام افرادی که سابقه اعتیاد داشته اند، کار خیر و کمک به اجتماع است. آقای حاجی باقری معتقد به معامله با خداست.

علاوه بر 30 شغل مستقیم، کارخانه آقای حاجی باقری برای 100 نفر به صورت غیر مستقیم اشتغال زایی کرده است.

13 سال آلودگی محمد علی به اعتیاد موجب طرد او از خانواده شد. برای او دیگر حتی در عکس های خانوادگی هم جایی وجود نداشت.

در انجمن معتادان گمنام هر فرد در مسیر رهایی از اعتیاد از تجربیات یک «راهنما» استفاده می کند. پاتوق ثابت محمد علی مغازه قهوه فروشی یک «راهنما» است. کسی که همواره حواسش به محمد علی هست تا مبادا دوباره وسوسه شود.

اینجا خانه پدری محمد علی است. او دیگر سرافکنده و شرمنده نیست و سرش را بالا می گیرد. برادرزاده هایش هم حالا او را دوست دارند.

دیدگاهتان را بنویسید