من فاطمه هستم(2)
عکاس :طهورا عرفان
در تاریکترین لحظه زندگی بشر هستیم، روزگاری که گویی واژههایی از جنس امید و نجات دیگر بیمعنی است. در روزمرگیهای خود با مرگ خو گرفتهایم و از دست دادنها برایمان عادی شده، نسبت به مرگ یا حتی زندگی بی تفاوت شدهایم و در کشاکش مشکلات و گرفتاریهای نو به نو هویتمان را فراموش کردهایم.در دنیایی که پر شده است از بهانههایی برای ناامیدی و یاس و جانهایی که نه نایی برایشان مانده نه توانی، همه در طلب چیزی هستند که بتوانند خود را در این وادی حفظ کنند؛ ریسمان محکمی که بتوان به آن متوسل شد و از این گرداب بی هویتی نجات یافت.
گفتهاند اسم سرآغاز هویت هر انسان است؛ اما آنقدر دم دست و جلوی دیدگانمان است که به راحتی از کنارش عبور میکنیم بیآنکه متوجه پیچیدگیها و رمز و رازهای آن باشیم. همه چیز از اسم آغاز میشود: « بخوان به اسم پروردگارت» که بهترین نامها از آن او است. و اسم اینگونه معنا مییابد و در وجود و سرشت آدمی موثر میشود و به او هویت می بخشد.
در میان همه نامها، نام فاطمه متاثر از شخصیت صاحب آن در نهایت سادگی، پیچیده است. بانویی که بهانه آفرینش است و هستی وامدار نور وجودش اما هیچ نشانی از او نیست که آن را به تماشا بنشینی جز نامش. در روزگاری که به مدد تکنولوژی میتوانی به طرفة العینی تلفنی در حرم امام رضا باشی و همزمان بر صفحه تلفن همراهت حرم اباعبدالله را تماشا کنی، هنوز هم نمی توانی نشانی از او بیابی جز نامش. از همه ابعاد وجودیاش تنها نامش به ما رسیده است.
نام فاطمه حقیقتی در خود نهان دارد که ماوایش قلبهای آدمی است و در هر بار نامیدن دختری به اسم فاطمه، حقیقتی بزرگ تکرار میشود. حقیقتی که در تضاد بین مخفی بودن و آشکار بودن، بین هست و نیست مانده است.
کشف این حقیقت به اندازه نام فاطمه پیچیده و حتی دست نیافتنی مینماید اما شاید کسانی که به این اسم نامیده شدهاند درک بهتری از این حقیقت داشته باشند و بتوانند آن را برای همه قدری روشنتر بنمایند. شاید فاطمهها بواسطه نامشان ارتباط بیواسطهای با صاحب اسم شریفشان داشته باشند و بتوانند همه را به ضیافت اسمشان دعوت کنند.
فاطمه کیانمهر، 25 ساله، مجری و گوینده: وقتی قدم در این دنیا می گذاریم در انتخاب اسم و رسم و جغرافیای محل تولدمان دخالتی نداریم اما اسم ناخودآگاه در منش و رفتار و شخصیت آدم ها تأثیر میگذارد. من فاطمه هستم و امانت دار نام مادرم فاطمه (س) و همین بس که نگاه مادر همراهمان باشد.
فاطمه اسفندیاری، 19 ساله،دانش آموز: تک دختر بابا درست مثل حضرت فاطمه.6 سالی می شود که پدر نام مبارک فاطمه را برای صدا زدن من استفاده نمی کند، شش سال است از نعمت داشتن پدر محرومم و جای خالی اش را عمیقا در قلبم احساس می کنم، اما من فاطمه ام، باید مثل صاحب اسمم صبور و محکم باشم.
فاطمه رستمیان، 28 ساله،عکاس: همیشه نامم را با احترام صدا می زنند. احساس کنم با دیگران که نام های دیگری دارند تفاوت دارم. تلاش می کنم مراقب شأن نامم باشد وقدم های اشتباه برندارم. فاطمه برای من یعنی انسانیت، سراسر محبت و مهر و عاطفه
فاطمه اسفندیاری , 26 ساله، مهندس بهداشت حرفه ای و نانوا: از همان لحظه ی شیرین تولدم که پرستار برای اولین بار مرا در آغوش مادرم گذاشت به مادرم گفت: نامش که مشخص است ! نزدیک میلاد حضرت فاطمه (س) . فاطمه یعنی بهشت، صراط مستقیم، طلوع نور، یعنی همه هستی تویی و ما هیچ ...
فاطمه گریبان، 30 ساله، طراح لباس حجاب: شنیدم که فاطمه زهرا در عین رعایت آداب ، با فعالیت های اجتماعی، جریان های تاریخ سازی را رقم زدند. به خودم آمدم که چرا من نشسته ام؟ من یک فاطمهام .
فاطمه لطفی، 37 ساله،هنرمند و مدرس خوشنویسی: پدرم همیشه به خاطر بانو فاطمه، احترام خاصتری به من می گذاشت، حس خوب این احترام قلبی در وجودم ریشه کرده و همیشه وجود پاک صاحب نامم را در خود احساس می کنم. خوشحالم که فاطمه هستم.
فاطمه حیدری، مادر خانه دار؛ 28 ساله: به نام خودم می بالم چون این اسم از نام بانویی گرفته شده که مظهر پاکی است، فاطمه یعنی بریده شده از شر، همین معنا برایم کافیست که باور داشته باشم اسمم حافظ من است در برابر سختیها و دشواریهای زندگیام.
فاطمه زمانی،25 ساله، پرستار: عزیز جون همیشه میگفت خدا نگاه ویژه ای به فاطمهها دارد، به خاطر نام فاطمه جایگاه والایی به تو می دهد. حالا که پرستارم باور دارم خدا من را برگزیده است. شنیده ام حضرت فاطمه در جنگ احد پرستار پیامبر و سایر مجروحان بودند، احساس میکنم متأثر از اسم فاطمه است که در این جایگاه قرار دارم.
فاطمه سادات رکنی حسینی، 18 ساله،هنرمند قالیبافی: فاطمه یعنی دلسوزی، دلسوز مادر، دلسوز پدر. فاطمه یعنی قلب پاک، قلبی که جایی برای کینه ندارد. میدانم که خدا فاطمه را مهربان و خوشقلب و دلپاک آفریده است البته باید مراقب نامم باشم.
فاطمه ابراهیمی، 17 ساله، سوارکار: وقتی در وجود مادرم بودم برای مادر مشکلی پیش آمد و کار به آنجا رسید که احتمال داشت دیگر نباشم. مادرم مرا نذر حضرت فاطمه کرد و نامم فاطمه شد؛ مایه آرامش همه. نفس کشیدن و زندگیام را مدیون حضرت فاطمه هستم, شاید با کارها و رفتارهایم او را ناراحت کردهام ولی بسیار دوستشان دارم.
فاطمه رضایی ، 27 ساله نقاش: قرار بود پگاه باشم اما روز میلاد حضرت فاطمه به دنیا آمدم ، اسمم را با خودم آوردم و شدم فاطمه. احساس خوبی که همیشه از نام زیبای فاطمه دارم باعث شده بتوانم زیبایی های خدا را ببینم و آنها را نقاشی کنم.
فاطمه روح اللهی،16 ساله، دانش آموز رشته کامپیوتر: این روزها برای برادر های کوچکم هم خواهرم هم مادر. سومین روز مادری است که نمی توانم دست های مادرم را ببوسم، خیلی دلتنگم؛ اندازه همه دلتنگیهای دنیا اما باید مثل مادرم حضرت فاطمه صبور باشم.













فاطمه کیانمهر، 25 ساله، مجری و گوینده: وقتی قدم در این دنیا می گذاریم در انتخاب اسم و رسم و جغرافیای محل تولدمان دخالتی نداریم اما اسم ناخودآگاه در منش و رفتار و شخصیت آدم ها تأثیر میگذارد. من فاطمه هستم و امانت دار نام مادرم فاطمه (س) و همین بس که نگاه مادر همراهمان باشد.

فاطمه اسفندیاری، 19 ساله،دانش آموز: تک دختر بابا درست مثل حضرت فاطمه.6 سالی می شود که پدر نام مبارک فاطمه را برای صدا زدن من استفاده نمی کند، شش سال است از نعمت داشتن پدر محرومم و جای خالی اش را عمیقا در قلبم احساس می کنم، اما من فاطمه ام، باید مثل صاحب اسمم صبور و محکم باشم.

فاطمه رستمیان، 28 ساله،عکاس: همیشه نامم را با احترام صدا می زنند. احساس کنم با دیگران که نام های دیگری دارند تفاوت دارم. تلاش می کنم مراقب شأن نامم باشد وقدم های اشتباه برندارم. فاطمه برای من یعنی انسانیت، سراسر محبت و مهر و عاطفه

فاطمه اسفندیاری , 26 ساله، مهندس بهداشت حرفه ای و نانوا: از همان لحظه ی شیرین تولدم که پرستار برای اولین بار مرا در آغوش مادرم گذاشت به مادرم گفت: نامش که مشخص است ! نزدیک میلاد حضرت فاطمه (س) . فاطمه یعنی بهشت، صراط مستقیم، طلوع نور، یعنی همه هستی تویی و ما هیچ ...

فاطمه گریبان، 30 ساله، طراح لباس حجاب: شنیدم که فاطمه زهرا در عین رعایت آداب ، با فعالیت های اجتماعی، جریان های تاریخ سازی را رقم زدند. به خودم آمدم که چرا من نشسته ام؟ من یک فاطمهام .

فاطمه لطفی، 37 ساله،هنرمند و مدرس خوشنویسی: پدرم همیشه به خاطر بانو فاطمه، احترام خاصتری به من می گذاشت، حس خوب این احترام قلبی در وجودم ریشه کرده و همیشه وجود پاک صاحب نامم را در خود احساس می کنم. خوشحالم که فاطمه هستم.

فاطمه حیدری، مادر خانه دار؛ 28 ساله: به نام خودم می بالم چون این اسم از نام بانویی گرفته شده که مظهر پاکی است، فاطمه یعنی بریده شده از شر، همین معنا برایم کافیست که باور داشته باشم اسمم حافظ من است در برابر سختیها و دشواریهای زندگیام.

فاطمه زمانی،25 ساله، پرستار: عزیز جون همیشه میگفت خدا نگاه ویژه ای به فاطمهها دارد، به خاطر نام فاطمه جایگاه والایی به تو می دهد. حالا که پرستارم باور دارم خدا من را برگزیده است. شنیده ام حضرت فاطمه در جنگ احد پرستار پیامبر و سایر مجروحان بودند، احساس میکنم متأثر از اسم فاطمه است که در این جایگاه قرار دارم.

فاطمه سادات رکنی حسینی، 18 ساله،هنرمند قالیبافی: فاطمه یعنی دلسوزی، دلسوز مادر، دلسوز پدر. فاطمه یعنی قلب پاک، قلبی که جایی برای کینه ندارد. میدانم که خدا فاطمه را مهربان و خوشقلب و دلپاک آفریده است البته باید مراقب نامم باشم.

دیدگاهتان را بنویسید